روزی حضرت علی وارد خانه خود شد و دید حسن و حسین علیهم السلام نزد فاطمه زهرا علیها السلام نشسته اند و گریه می کنند .حضرت سوال کرد که چرا عزیزان دلم گریه می کنند ؟حضرت فاطمه فرمود :بچه ها گرسنه اند و یک روز است که چیزی نخورده اند!حضرت علی علیه السلام پرسید پس در این دیگ بر سر آتش چیست؟حضرت زهرا فرمود در دیگ فقط آب است که برای دل خوشی فرزندانم گذاشته ام .
علی علیه السلام دل تنگ شد و تنها عبایی که داشت را به بازار برد و فروخت و با آن غذایی تهیه کرد و روانه منزل شد در راه فقیری به حضرت گفت آیا کسی در راه خدا وام می دهد که خداوند چند برابر به او عطا کند ؟حضرت همه ان غذاها را به آن فقیر داد و چون به خانه رسید فاطمه علیها السلام پرسید :یا علی آیا توانستی غذایی تهیه کنی ؟حضرت فرمودند بله ولی همه آن غذاها را به بینوا دادم .فاطمه گفت چه کار خوبی کردی شما همیشه توفیق کار خیر پیدا می کنی .
علی علیه السلام روانه مسجد شد در راه کسی را دید که گفت یا علی این شتر را می فروشم !علی علیه السلام فرمود من فعلا پول برای خرید این شتر ندارم ،آن شخص گفت به تو فروخنم هر وقت که پولی به تو رسید به من بدهی .علی آن شتر را به 60 درهم خرید و حرکت کرد که ناگهان شخصی دیگر رسید و عرض کرد یا علی این شتر را به من بفروش علی گفت به چه قیمت می خری ؟آن شخص گفت به 120 درهم علی شتر را داد و پول را گرفت در این حال رسول خدا سر رسید و ماجرا را از علی شنید و فرمود فروشنده شتر جبریل و خریدار ان هم میکایل بود .این آن وامی بود که به ان فقیر بخشیدی .
دوستان این روش و سیره امیر المومنین بود ما در زندگی خود تا چه حد این روش را اجرا میکنیم؟؟؟آیا به فکر دیگران و از جمله فقرا هستیم؟؟در زندگی ما چه مسائلی اهمیت دارد ؟؟در زندگی علی علیه السلام چه مسائلی اهمیت داشت؟
آدرس :1001داستان از زندگی امام علی علیه السلام